معنی خاطر حافظه

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

حافظه

قوه حافظه، مقابل قوه ذاکره، نیروئی است که جای آن تجویف اخیر دماغ است و کار آن نگاهداری چیزهائی است که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیه، پس حافظه خزانه وهم است مانند خیال برای حس مشترک

مترادف و متضاد زبان فارسی

حافظه

حفظه، خاطر، ذهن، قوه‌ذاکره، یاد

فرهنگ معین

حافظه

(فِ ظِ) [ع. حافظه] (اِفا.) ذهن، قوه ای که ضبط و نگهداری مطالب را به عهده دارد.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به عربی

حافظه

ذاکره

فرهنگ عمید

حافظه

قوه‌ای در انسان و بعضی حیوانات که مطالب و حوادث را به یاد نگه‌می‌دارد، استعداد ذهن برای به‌یاد آوردن مطالب و حوادث، قوۀ ذاکره، یاد،

فارسی به ایتالیایی

حافظه

memoria

فارسی به آلمانی

حافظه

Andenken (n), Erinnerung (f), Gedächtnis (n), Speicher (m)

معادل ابجد

خاطر حافظه

1804

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری